تحلیلی بر روش مبارزه با مفاسد اقتصادی
وجود خطمشی و رویههای موثر و کارآمد برای مبارزه با پولهای کثیف، پیششرط تضمین سلامت اقتصادی کشور است. یکی از جدیدترین رویههایی که در مبارزه با پولشویی مورد تاکید و تایید جامعه بینالمللی قرار گرفته، «رویکرد مبتنی بر ریسک» است. اتخاذ این رویکرد فراتر از آنکه برای کشورها یک گزینه یا انتخاب باشد، به یک الزام تبدیل شده و به نوعی اراده حکومتها برای مبارزه با فساد را با این عیار میسنجند. بانک جهانی در سال ۲۰۱۴ ریسک را اینگونه تعریف کرده است: «ریسک ترکیبی از احتمال وقوع یک حادثه ناخوشایند و میزان آسیب وارد شده در صورت وقوع آن است.»
فلسفه مطرح شدن رویکرد مبتنی بر ریسک این بوده که کشورها - فارغ از آنکه اندازه اقتصاد آنها چقدر است و تا چه میزان از منابع مالی برخوردارند- همواره با محدودیتهایی برای مبارزه با پولهای کثیف روبهرو هستند. این محدودیتها سبب میشود یا اراده کشورها سست شود (به ویژه با در نظر گرفتن الزامات متعدد تطبیق و مبارزه با پولشویی و... که هر روز بر تعداد آنها اضافه میشود و منجر به اعمال جریمههای بعضا کلانی علیه موسسات مالی کشورها نیز میشود) یا آنکه تلاشهای آنها به ثمر نرسد و نه تنها آمار وقوع فساد کاهش نیابد، بلکه شاهد روند رو به افزایش آن نیز باشند. از این رو است که رویکرد ریسکمحور مطرح شده و بین کشورها مقبولیت یافته است. رویکرد ریسکمحور در سطوح مختلف از سوی حاکمیتها اعمال میشود، از جمله در سطح کشوری، نهادهای ناظر و نیز موسسات مجری قانون که در نوشتارهای دیگر به آنها میپردازیم. لیکن موضوع و قصد از این نوشتار، تبیین چرایی و فلسفه رویکرد ریسکمحور و نحوه اجرای آن بهصورت کلی است.
یکی از عوامل مهمی که نقش حیاتی در شناسایی ریسکها دارد، همکاری و هماهنگی منسجم بین نهادهایی است که باید ریسکها را شناسایی کنند. این نهادها باید ضمن برخورداری از تفکر سیستمی، درک مشترکی از الزامات رویکرد ریسکمحور داشته باشند. رویکرد ریسکمحور بدون وجود عزم و اراده سیاسی و همکاری نهادهای متولی در قالب یک سیستم به هم پیوسته، هیچ کشوری را به مقصود نخواهد رساند.
طبق این رویکرد، علیالقاعده بخش عمدهای از توان قانونگذار، نیروی انسانی شایسته، منابع مالی، تجهیزات فناوری اطلاعات، دورههای آموزشی، فرهنگسازی و...، باید برای بخشهای با ریسک «بالا» هزینه شده و تخصیص یابد. بخش کمتری از امکانات و منابع برای بخشهای با ریسک «میانی» و حداقل توان برای بخشهای با ریسک «پایین» استفاده شود. این رویکرد و این نحوه تقسیمبندی کمک میکند دولتها بتوانند از منابع خود بهصورت موثرتر استفاده کنند و با منابع و امکانات محدودی که در اختیار دارند اطمینان حاصل کنند که به اهداف خود دست مییابند. علاوه بر این، کشورها انعطاف بیشتری برای اقدامات مدنظر خود خواهند داشت. خاطرنشان میشود فرآیند شناسایی ریسکها یک اقدام ضربتی و یکباره نیست و کشورها باید بهصورت مرتب درک و شناخت خود از ریسکها را به روز کنند.
رویکرد ریسکمحور در مبارزه باپولشویی، کشف جدیدی نیست که برای مخاطبان ناآشنا باشد، لیکن همین ملموس و در ظاهر، قابل فهم بودن سبب شده است که برخی کشورها کمتر مراحل آن را بهصورت تخصصی و کارشناسی - به ویژه با در نظر گرفتن تجربیات سایر کشورها- مورد بررسی قرار دهند و با همان رویکردهای قبلی به مصاف مفسدان رفتهاند. عدم اتخاذ این رویکرد بهصورت عملی همچنین سبب میشود رتبه کشور در فهرست کشورهایی که در آنها مبارزه موثر با فساد انجام میشود، در جایگاه غیرمناسبی قرار گیرد و از این رو ریسک شهرت کشور نیز آسیب ببیند.