یک کارشناس امور مالی میگوید دولت میتواند به تحقق درآمد ۱۲۸ هزار میلیاردی از محل اخذ مالیات که در لایحه بودجه 1397 پیشبینی شده امیدوار باشد به شرط اینکه فشار مضاعف به افراد مالیاتپذیر وارد نکرده و معافیان مالیاتی و مالیاتگریزان را شناسایی کرده و به تور مالیاتی بیندازد.
غلامحسین دوانی در گفتوگو با ایسنا، درباره تحقق درآمد مالیاتی ۱۲۸ هزار میلیارد تومانی پیشبینی شده در لایحه بودجه ۱۳۹۷ بیان کرد: تحقق این درآمد پیشبینی شده امکانپذیر است به شرط اینکه عزمی وجود داشته باشد که از کسانی که مالیات نمیدهند به ترتیبی که از پرداخت مالیات معاف هستند یا از پرداخت مالیات فرار میکنند، مالیات اخذ شود.
وی افزود: دسترسی به درآمد مالیاتی مندرج در قانون بودجه سال ۱۳۹۶ و لایحه بودجه سال ۱۳۹۷ به سادگی قابل دسترسی است به شرط اینکه مالیاتگریزها و معافیان مالیاتی مشمول تور مالیاتی شوند. به این ترتیب که کسی نتواند از پرداخت مالیاتی که برایش تعیین شده، معاف شود یا فرار کند.
او با بیان اینکه افزایش درآمد مالیاتی با همین پایههای موجود نیز امکانپذیر است، گفت: با این حال نباید به هیچ وجه فشاری بر افراد مالیاتپذیر وارد شود و مالیات آنها مضاف گردد. به گفته خود مسئولین ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی معاف هستند یا از پرداخت مالیات گریز میکنند. به نظر من امکان دسترسی به اطلاعات این افراد برای سازمان امور مالیاتی میسر است، چرا که حدود ۸۰ درصد اطلاعات مالی کشور در سامانه اطلاعات سازمان امور مالیاتی وجود دارد لذا دسترسی به فراریان مالیاتی امکانپذیر است و عدم تحقق مالیات مصوب در قانون بودجه سال ۱۳۹۶ جای سوال دارد.
این کارشناس امور مالی و مالیاتی با بیان اینکه معتقد است اکنون وقت گرفتن مالیات از سود سپرده و مجموع درآمد و ثروت نیست، گفت: این دو پایه مالیاتی فشارها را بیشتر میکند و موجب گریز سپردههای بانکی از بانکها به سوی تاریکخانههایی میشود که کنترل آنها مشکل است. تجربه چند سال اخیر نشان داده که منابع سپردههای بانکها به هر حال شفاف و در دسترس است و نباید اقداماتی شود که راهها برای ورود پول به تاریکخانهها هموار شود. اگر پول از بانکها به سمت ارز و سکه رود، چه خواهیم کرد.
وی بیان کرد: از نظر من ایراد چندانی ندارد که سپردهگذاران کلان، سودهای کلان میگیرند در عوض وضعیت درآمدهای آنها شفاف است.
او در پاسخ به این سوال که گفته میشود با توجه به اینکه فعالیت تولیدی در ایران مشمول مالیات است، سود سپرده بدون مالیات منجر به از بین رفتن انگیزه سرمایهگذاری شده و تولید کشور را میخواباند، گفت: مشکلات تولید در ایران صرفا به سود سپردهها مربوط نیست. مشکلات پیچیده و عمدهای وجود دارد که نظام باید فکر اساسی برای آن بکند. این مشکلات اعم از تعرفههای گمرکی، حجم بالای قاچاق، اجرای نادرست قانون مالیات بر ارزش افزوده، تحمیل مقررات بیمهای و به ویژه فساد است.
دوانی در پایان سخنانش گفت: نباید موضوع مالیات بر سود سپرده بزرگ شده و سایر عوامل که منجر به عدم رونق تولیده شده، فراموش شود. بر اساس گزارشهای مقامات قضایی فساد تا بالاترین مقامات کشور رسوخ کرده و در چنین وضعیتی مسئله مالیات ستانی یا عدم مالیات ستانی از سود سپرده چندان تاثیری در رونق اقتصادی نخواهد داشت.
خبرگزاری ایلنا: یک حقوقدان گفت: به کار بردن واژه غیرقانونی، غیررسمی و
غیرمجاز یک فرافکنی و یک دروغ اقتصادی بزرگ است چون ما در کشوری زندگی
میکنیم که اگر خلافی ماشین از سقفی بگذرد جلوی شما را در خیابان میگیرند
یا اگر بقالی یا آرایشگاه بدون مجوز، باز کنید درب آن را میبندند. پس این
واژه غیرمجاز و غیررسمی قابل قبول نیست و بیشتر قصه است.
نعمت
احمدی، کارشناس حقوقی در خصوص موسسات مالی و غیرقانونی نامیده شدن آنها از
سوی برخی مقامات اقتصادی و بانکی، گفت: به کار بردن واژه غیرقانونی،
غیررسمی و غیرمجاز یک فرافکنی و یک دروغ اقتصادی بزرگ است چون ما در کشوری
زندگی میکنیم که اگر خلافی ماشین از سقفی بگذرد جلوی شما را در خیابان
میگیرند یا اگر بقالی یا آرایشگاه بدون مجوز، باز کنید درب آن را
میبندند. پس این واژه غیرمجاز و غیررسمی قابل قبول نیست و بیشتر قصه است.
این کارشناس حقوقی ادامه داد: این قصه را یک تیم اقتصادی درست کردهاند که درسالهای گذشته حاکم بودهاند.
وی
ادامه داد: این اتاق فکر یک آبشخور داشته است. زمان تحریمها وقتی
نمیتوانستند پولها را جابجا کنند یا نمیخواستند پولها در بانکهای رسمی
کشور باشد به اسم موسسات مالی این حیاط خلوتها را درست کردند و بسیاری از
پولهای مسئلهدار آنجا رفت. اگر تحقیق و تفحص بگذارند و آنها را بررسی
کنند که از ابتدا با چه پولهایی تشکیل شده و کدام افراد به موقع پولهای
بهداشتی شده خود را از آن خارج کردند و پول یک سری افراد بدبخت آنجا مانده
خیلی از مسائل روشن میشود
احمدی تصریح کرد: در واقع نه کلاهبرداری بلکه تقلب صورت گرفته است.
آمارها
که درروزهای اخیر به دنبال شفافسازی موارد مندرجه در بودجه پیشنهادی سال
1397 در فضای مجازی و بعضا رسانه های گروهی معتبر منتشر شد و رئیس جمهور هم
به درستی به آنها پرداخت، استفاده نهادهایی است که خود را به دولت آویزان
کردهاند و منابع مالی که در بودجه عمومی کشور آورده شده که متاسفانه این
مساله مربوط به امروز و دیروز نیست بلکه از مدتها پیش و از دولتهای گذشته و
حتی در دولت یازدهم هم اعمال میشده، موجب نگرانی فراوانی در میان نه تنها
اقتصاددانها بلکه افکارعمومی شده و مردم از این نگران هستند که منابع مالی
که باید صرف آسایش مردم و افزایش رفاه آنان شود، صرف کارهای دیگری میشود.
به یاد دارم که در ابتدای مطرح شدن پرداخت یارانه به تمام مردم ایران که
اصولا در هیچ کشوری یارانه به طور مساوی بین همه مردم توزیع نمیشود،
همانگونه که از نام یارانه برمیآید، یعنی کمک به افرادی که نیازمند هستند.
حال این مشکل برای اقتصاد ایران بهوجود آمد و بهرغم اینکه دولت آقای روحانی
در قالب مصوبات مجلس شورای اسلامی در طول سالهای گذشته این اجازه را داشت
که پرداخت یارانهها را منطقی کند و تنها آن را شامل قشرهای آسیب پذیر
بداند، این کار بنا به دلائلی که نشات گرفته از وحشت دولت از واکنش مردم
بود، انجام نگرفت. به یاد دارم زمانی که پرداخت یارانههای نقدی مطرح شد به
یکی از همسایگان خود که دارای یک خانواده سه نفره است گفتم برای چه تقاضای
دریافت یارانه نقدی کردهاید؟ شما که به این پول احتیاجی ندارید. آنها عنوان
کردند که این پول نفت است و حق ماست که آن را دریافت کنیم. زمانی که به
آنها توضیح دادم که همین کار شما و امثال شما موجب افزایش هزینه دولت میشود
و در نهایت برای آموزش و پرورش، بهداشت و کمک به نیازمندان دولت چیزی در
اختیار نخواهد داشت پاسخ معناداری را دریافت کردم و آن اینکهآیا شما
میتوانید به ما تضمین بدهید که اگر ما یارانه نقدی دریافت نکنیم، این پول
صرف این کارهایی که میشود که شما میگویید که طبیعتا من پاسخی برای چنین
پرسشی نداشتم. بعدها واقعیتها هم نشان داد که آن گفته همسایه من چندان هم
بیراه نبوده است. به طوری که مقرر شده بود که از صرفه جویی ناشی از
یارانهها برای کمک به بخش تولید مبلغی پرداخت شود ولی در عمل مشاهده شد که
وزرای ذیربط اعلام میکردند که یارانه تولید به ما پرداخت نشده است و
واحدهای تولیدی همچنان با دشواری روبهرو هستند. در صحبتهای اخیر رئیس جمهور
عنوان شد که ما میخواهیم درآمد ناشی از افزایش قیمت بنزین و گازوئیل را
برای رفاه عمومی و ایجاد اشتغال به کار ببریم. این یک مطلب کلی است، دولت
به طور مشخص بگوید که با این پول چه کاری میخواهد انجام دهد؟ چه تعداد تخت
بیمارستانی قرار است احداث شود. چه تعداد مدرسه میخواهد ساخته شود؟ چه
تعداد خوابگاه دانشجویی میخواهد ساخته شود؟ چند کیلومتر آزادراه و راهآهن
قرار است ساخته شود؟ ما اقتصاددانان بر این باور هستیم که یک بیمار را
نمیتوان برای همیشه زیر چادر اکسیژن نگاه داشت. زیرا هر زمانی که چادر
اکسیژن برداشته شود آن بیماری میمیرد. سیاستهای اعمال شده در چند سال اخیر
بهویژه در مورد قیمت فرآوردههای نفتی و نرخ ارز، نشان دهنده این بود که
دولت آقای حسن روحانی هم مانند دولت آقای محمود احمدینژاد همان سیاستها را
میخواهد ادامه دهد که نتیجه آن چیزی جز شرایط فعلی ونزوئلا نیست. در
ونزوئلا هم مانند ایران قیمت بنزین کمتر از یک لیتر آب معدنی است. دولت به
علت عدم در اختیار داشتن منابع کافی مجبور به چاپ اسکناس شده است. چاپ
اسکناسی که تورم وحشتناک و کاهش شدید ارزش پول ملی آن کشور را به دنبال
داشته. بهرغم اینکه تورم داخلی برای تولیدکننده در طول سالهای اخیر همچنان
رو به افزایش بوده است، دولت با روشهای گوناگون قیمت ریال را در بازار به
طور مصنوعی بالا نگه داشت و حال که میخواهد دست خود را از روی فنر کنترل
نرخ ارز بردارد، واقعیتها خود را نشان میدهد. به طوری که در پارهای از
محاسبات و پیشبینیها قیمت هر دلار تا پایان سال جاری تا پنج هزار تومان هم
پیشبینی میشود که البته از نظر ما اقتصاددانها امری است طبیعی و بههیچ وجه
مایه نگرانی نیست. زیرا قیمت فعلی ارز در ایران واردات هر کالایی را
اقتصادی کرده است، قاچاق را تغذیه کرده و تولید داخلی را منکوب کرده است.
از سوی دیگر ما شاهد بودیم که به دنبال تنشهای سیاسی در ترکیه، نرخ برابری
لیر ترکیه در برابر سایر ارزها، حتی تا 50 درصد هم کاهش پیدا کرد ولی این
کاهش نرخ برابری لیر ترکیه در مقابل سایر ارزها، به کاهش رشد اقتصادی آن
کشور آسیبی که نزد هیچ، بلکه موجب افزایش رشد اقتصادی ترکیه و صادرات آن
داشت. در بسیاری از کشورها دولتها نه تنها سوبسیدی برروی قیمت فرآوردههای
نفتی نمیدهند، بلکه 60 درصد از قیمت بنزین تحویلی به مردم را مالیات و عوارض دولتی دربر میگیرد. در همه کشورها برای پایین نگاه
داشتن هزینه تولید و افزایش قدرت رقابت تولیدات داخلی در بازارهای صادراتی
قیمت حاملهای انرژی برای تولیدکنندگان را پایین نگاه میدارند به طوری که
قیمت برق و گاز طبیعی که به خانوارها فروخته میشود 2.5 برابر قیمتی است که
به واحدهای تولیدی فروش میرود درحالی که در ایران عکس این مورد وجود دارد.
به هر حال آقای روحانی تصمیم گرفته است که یک اصلاح ساختاری در اقتصاد
ایران بهوجود بیاورد ولی با این شیوه بیان ایشان که با گفته های قبلی ایشان
مبنی بر استفادههای ناشی از قطع یارانه بخشی از مردم برای ایجاد اشتغال
خواهد بود را کسی باور نمیکند و برای زدودن ابهامهایی که در سخنان ایشان
وجود دارد و مردم هم به ندرت باور میکنند، این است که مشخص کنند که با این
پول چه کاری میخواهند انجام دهند؟ آیا همچنان صرف بودجه جاری کشور میشود یا
صرف کار خاصی؟ و اگر قرار است صرف کار خاصی بشود آن کار چیست؟ به یاد دارم
زمانی که به مناسبت روز بانکداری خدمت آیتا... هاشمی که آن موقع رئیس
جمهور وقت بودند، رسیدم. ایشان در سخنرانی خود گفتند آقایان؛ ما از پول
مردم که نزد شما سپردهاند کارهای بزرگی در کشور انجام میدهیم. مردم که
نمیدانند ما در پشت این کوهها و بیابانها کارخانه سیمان و فولاد میسازیم و
آزاد راه میکشیم حداقل بیایید و یک تابلویی نصب کنید تا مردم بدانند با پول
آنها چه کاری داریم انجام میدهیم ولی تاسف فراوان اینکه مدیران این بانکها
که به واقع کارهای بزرگی انجام داده بودند و اگر سرمایهگذاریهای بانکها
نبود، ما در حال حاضر چیزی به عنوان فولاد آلیاژی یزد، معدن گل گهر،
چادرملو و سدهای بزرگ و آزادراههای قزوین- زنجان- تبربز یا تهران- ساوه را
نداشتیم. ولی میلیونها نفر تابهحال از آن موارد استفاده کردهاند ولی هیچ
نشانی نیست که این آزادراهها با پول که ساخته شده است ونمیدانند که آن
پساندازی که کردهاند در بانکها، صرف ایجاد این تاسیساتی زیربنایی شده است.
درخواستم از رئیس جمهور این است که همانند آیتا... هاشمی عمل کنند و به طور
مشخص بگویند که اگر قیمت بنزین به 1500 تومان در هر لیتر رسید با این
درآمد مازاد، چه کاری قرار است در کشور انجام شود؟ آقای هاشمی که از افرادی
بود که شاید در تاریخ ایران نمونه های اندکی از او را بتوانیم بیابیم، این
مسائل را 30 سال پیش مطرح کردند و حال هم آقای روحانی هم باید همان کار را
انجام دهد ولی اینکه قیمت بنزین و گازوئیل را گران کند و پول آن به
ناکجاآبادها برود و تنها تورم آن توسط مردم تحمل شود، این چیزی نیست جز
پاشنه آشیلی که دولت از آن آسیب خواهد دید. مردم ایران، مردمی صبور و در
عین حال آگاه هستند، اگر دولت به طور مشخص به آنها بگوید که با این درآمد
اضافی چه خواهد کرد، این مردم صبور پذیرای حتی بیشتر از آن هم هستند. اینها
همان مردمی هستند که زمان تحریم نفت ایران در دولت دکتر مصدق بدون داشتن
هیچ گونه انگیزه مالی اوراق قرضه دولت را خریداری کردند و همچنان در قاب
عکس به عنوان یکی از افتخارات ملی خود نگه میدارند. این افزایش قیمت بنزین
آزمون بزرگی است برای دولت که صداقت خود را به مردم نشان بدهد. اگر جز این
باشد، باید شعر فردوسی بزرگ را تکرار کرد که «گر این تیر از ترکش رستمی
است، نه بر مرده بر زنده باید گریست.»