چهارشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۶، ۰۸:۲۴ ق.ظ
چرا در جیب ایرانی ها پول نیست؟
مجید اکبری در روزنامه جهان صنعت نوشت: این روزها درباره آثار نقدینگی سرگردان موجود در جامعه ایرانی به وفور صحبت میشود. به این دلیل، نقدینگیای را سرگردان میدانند که در اصل نقدینگی باید در فعالیتهای تولیدی به کار گرفته شود و تولید هم به معنای واقعی موتور محرکه توسعه است.
اما تولید و فعالیتهای تولیدی بنا به علل و دلایل مختلف در کشور ما از رونق قابل توجهی برخوردار نیست و ما بازارهای خود را عمدتا در اختیار کشورهای دیگر قرار دادهایم و به یک مصرفکننده و واردکننده عمده تبدیل شدهایم. مشکل اصلی اقتصاد در شروع فعالیت دولت، رکود تورمی بود و برونرفت از آن شرایط به تصمیمات ویژهای نیاز داشت. در حالحاضر نیز انتقادها متوجه رشد نقدینگی است و بزرگی حجم آن در اقتصاد مورد انتقاد قرار گرفته و آن را «معما» میدانند.
سردار محسن رضاییمیرقائد، معمای اقتصادی را مطرح میکند «پولها کجا هستند؟» شما بگویید این پولها در کدام بازارها میچرخد که رونق اقتصادی و اشتغال را نتوانسته حل کند؟ بیکاری بیشتر هم شده است. هنگامی که از مسوولان اقتصادی بانکی دولت پرسیده میشود چرا در بازار پول نیست، جواب روشنی به مردم نمیدهند. با توجه به اینکه نقدینگی دولت آقای روحانی طی چهار سال گذشته دو برابر شده است؛ چرا پول در جیب مردم نیست و خریدها کم شده است؟ خریداران تبدیل به تماشاچی در بازار شدهاند. خانمها و جوانان که بیشترین مشتریان مغازهها هستند، پولی در جیبشان نیست. نقدینگی از مرز یک میلیون میلیارد تومان گذشته پس چرا پول دست مردم نیست و تقاضای کل پایین آمده است؟
بالاخره این پولها در جایی در حال کارگذاری و فعالیت هستند. آنجا کجاست؟ و به این ترتیب مردان اقتصادی دولت را به چالش کشید. آیا هدف بازشدن پنجره دیگری از اقتصاد است تا ناگفتههای اقتصادی و دلایلی که سبب قفل شدن نقدینگی شده است، از زبان سیاسیون مطرح شود؟ آیا هدف این است مسوولان پاسخگویی را وظیفه خود بدانند و با الفبای سیاسی بیشتر آشنا شوند یا هدف پایین آوردن ارزش پول ملی است؟ چه هدف خاصی از این پرسش که معمای اقتصادی نامگذاری شده دنبال میشود؟ آیا نیمه پنهان دیگری در سخنان ایشان هست که قدرت طرح آن را در شرایط فعلی ندارد و مایل است با چالشی کردن بحث از زبان دیگران مطرح شود، آیا واقعا تنها مردم غریبهاند.
بیش از دو دهه است که این موضوع با عنوان «پارادوکس نقدینگی» از سوی اقتصاددانان بررسی و تحلیل شده است. اقتصاددانان عنوان میکنند در سالهای گذشته پایه پولی کشور همواره مسیری صعودی را پیموده است. افزایش پایه پولی و البته نقدینگی تقریبا بر بخشهای واقعی اقتصاد بیاثر جلوه کرده است. با رشد اینچنینی نقدینگی، نهتنها تولید رونق نگرفته، بلکه تورم هم کاهش خزنده داشته است. برخی احتمال میدهند این نقدینگی در حسابها و سپردههای بانکی افراد نشسته باشد؛ ترکیب نقدینگی هم نشان میدهد بخش شبهپول بیش از بخش پولی رشد کرده است و برخی دیگر نظر دیگری دارند که در این متن به آنها اشاره میشود.
اما تولید و فعالیتهای تولیدی بنا به علل و دلایل مختلف در کشور ما از رونق قابل توجهی برخوردار نیست و ما بازارهای خود را عمدتا در اختیار کشورهای دیگر قرار دادهایم و به یک مصرفکننده و واردکننده عمده تبدیل شدهایم. مشکل اصلی اقتصاد در شروع فعالیت دولت، رکود تورمی بود و برونرفت از آن شرایط به تصمیمات ویژهای نیاز داشت. در حالحاضر نیز انتقادها متوجه رشد نقدینگی است و بزرگی حجم آن در اقتصاد مورد انتقاد قرار گرفته و آن را «معما» میدانند.
سردار محسن رضاییمیرقائد، معمای اقتصادی را مطرح میکند «پولها کجا هستند؟» شما بگویید این پولها در کدام بازارها میچرخد که رونق اقتصادی و اشتغال را نتوانسته حل کند؟ بیکاری بیشتر هم شده است. هنگامی که از مسوولان اقتصادی بانکی دولت پرسیده میشود چرا در بازار پول نیست، جواب روشنی به مردم نمیدهند. با توجه به اینکه نقدینگی دولت آقای روحانی طی چهار سال گذشته دو برابر شده است؛ چرا پول در جیب مردم نیست و خریدها کم شده است؟ خریداران تبدیل به تماشاچی در بازار شدهاند. خانمها و جوانان که بیشترین مشتریان مغازهها هستند، پولی در جیبشان نیست. نقدینگی از مرز یک میلیون میلیارد تومان گذشته پس چرا پول دست مردم نیست و تقاضای کل پایین آمده است؟
بالاخره این پولها در جایی در حال کارگذاری و فعالیت هستند. آنجا کجاست؟ و به این ترتیب مردان اقتصادی دولت را به چالش کشید. آیا هدف بازشدن پنجره دیگری از اقتصاد است تا ناگفتههای اقتصادی و دلایلی که سبب قفل شدن نقدینگی شده است، از زبان سیاسیون مطرح شود؟ آیا هدف این است مسوولان پاسخگویی را وظیفه خود بدانند و با الفبای سیاسی بیشتر آشنا شوند یا هدف پایین آوردن ارزش پول ملی است؟ چه هدف خاصی از این پرسش که معمای اقتصادی نامگذاری شده دنبال میشود؟ آیا نیمه پنهان دیگری در سخنان ایشان هست که قدرت طرح آن را در شرایط فعلی ندارد و مایل است با چالشی کردن بحث از زبان دیگران مطرح شود، آیا واقعا تنها مردم غریبهاند.
بیش از دو دهه است که این موضوع با عنوان «پارادوکس نقدینگی» از سوی اقتصاددانان بررسی و تحلیل شده است. اقتصاددانان عنوان میکنند در سالهای گذشته پایه پولی کشور همواره مسیری صعودی را پیموده است. افزایش پایه پولی و البته نقدینگی تقریبا بر بخشهای واقعی اقتصاد بیاثر جلوه کرده است. با رشد اینچنینی نقدینگی، نهتنها تولید رونق نگرفته، بلکه تورم هم کاهش خزنده داشته است. برخی احتمال میدهند این نقدینگی در حسابها و سپردههای بانکی افراد نشسته باشد؛ ترکیب نقدینگی هم نشان میدهد بخش شبهپول بیش از بخش پولی رشد کرده است و برخی دیگر نظر دیگری دارند که در این متن به آنها اشاره میشود.