سه شنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۰۲ ق.ظ
کدام را باید نجات داد؛ آب یا کشاورزی؟
روزنامه ابتکار: گفته میشود 90 درصد آب ایران برای کشاورزی مصرف میشود. آبی که مزارعی را سیراب میکند که به شیوه سنتی گذشته و توسط کشاورزان که دانستههای خود را به روز نکردهاند، به زیر کشت میرود. زمینهایی که گرچه در طول 25 سال گذشته وسعت چندانی نیافتهاند اما تولیداتشان به طرز چشمگیری افزایش داشته و از 2.8 تن محصول در هکتار به 6.4 تن در هکتار رسیده است.
محصولاتی که شامل غلات - به مقداری ثابت یعنی کشت شده در سه چهارم اراضی- و سبزیجات و صیفیجات آببر میشده است، صیفیجات و سبزیجاتی که به دلیل قیمت بیشتریش کشاورزان به کاشت آن روی آوردند تا درآمد بیشتری داشته باشند.
محصولاتی که بیشتر در 60 درصد مساحت نامطلوب ایران از نظر متغیرهای اقلیمی، توپوگرافی و خاک برای کشاورزی کاشته میشوند. این در حالی است که برنامه ششم توسعه به دنبال افزایش تولید محصولات کشاورزی است. گرچه در این برنامه کلی اشارهای به نوع محصول نشده ولی این برنامه مورد انتقاد بسیاری از فعالان محیط زیست از جمله عیسی کلانتری رئیس جدید سازمان حفاظت محیط زیست شده است. اما انتقاد به کجا ختم خواهد شد؟ آیا با این چشم انداز میتوان هم کشاورزی را حفظ کرد و هم آب را؟
در برنامه پنج ساله ششم توسعه اگرچه به صورت مشخص به برنامههای توسعه کشاورزی اشاره نشده است اما در ماده 20 به یکی از سیاستهای مهم در بخش کشاورزی پرداخته در ضمن توسعه روستاها به توسعه کشاورزی نیز اشاره کرده است. برنامهریزی برای توسعه بخش کشاورزی در 5 سال آینده یکی از ضرورتهای سیاستگذاریهای کلان محسوب میشود و در بندهای 6 و 7 سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی نیز به تولید محصولات راهبردی و اولویت امنیت غذایی تاکید شده است.
در ماده 13 نیز اشاراتی به افزایش عملکرد واحد سطح و عدم توسعه سطح زیر کشت، ارتقای شاخص بهرهوری آب، احیا و تقویت منابع آب زیرزمینی، حمایت از توسعه گلخانهها و جلوگیری از تولید محصولاتی که خلاف الگوی کشت هستند، شده است. مهمترین هدف این ماده، کاهش مصرف سالانه آب به میزان 11 میلیارد مترمکعب تا پایان برنامه است اما با نگاهی موشکافانه میتوان برخی تردیدها و محدودیتها را در برخی جزئیات این بند مانند عدم توسعه سطح کل زیر کشت، مشاهده کرد. نکته دیگر اما در بخش مقابله با بحران کمآبی رقم میخورد، در این زمینه به جای تمرکز بر بهرهوری آب به عملکرد در واحد سطح اشاره شده و گفتنی است که افزایش عملکرد در واحد سطح در کشتهای آبی نه تنها موجب ارتقای بهرهوری آب نمیشود بلکه مصرف آب را بیشتر می کند.
در جدولی که در این برنامه به منظور دستیابی به رشد اقتصادی متوسط سالانه 8 درصد و ضریب جینی 34 درصدی در سال پایانی برنامه برای کشاورزی در نظر گرفته شده آماده است که متوسط رشد سالانه ارزش افزوده کشاورزی باید به 0.8 درصد، متوسط رشد سالانه اشتغال از طریق کشاورزی به 9.3 درصد، متوسط رشد سالانه سرمایه گذاری در بخش کشاورزی به 3.20 درصد و متوسط رشد سالانه بهرهوری کشاورزی به 2.3 درصد برسد. البته این برنامههای افزایشی برای 5 سال آینده ایران در بخش کشاورزی در حالی است که گرچه تراز تجاری محصولات کشاورزی و صنایع غذایی طی سالهای ۱۳۹۲ تا سال گذشته حدود پنج میلیارد دلار بهبود پیدا کرده اما همچنان با رشد منفی همراه است و همچنان کشاورزان را باضرر و زیان مواجه میکند.
موضوعی که سبب شده تا عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست به آن انتقاد کند و بگوید: در برنامه ششم توسعه برای افزایش تولیدات کشاورزی باعث میشود مصرف آب کشور ۳۵ میلیارد متر مکعب بیشتر شود، این درحالیست که هم اکنون نیز سالانه ۵۰ میلیارد مترمکعب اضافه برداشت آب داریم. او اولین معضل محیط زیستی کشور را بحران آب دانسته و گفته: با ادامه روند موجود در ۲۰ سال آینده ۸۰ درصد وسعت کشور آب نخواهد داشت. با وجود بحران آب، متاسفانه گاهی مشغول مسائلی همچون آلودگی هوا یا زباله میشویم، درصورتیکه عمق فاجعه بحران آب بسیار جدی است. اما به واقع برای حل این بحران که دیر یا زود گریبان ایران را خواهد گرفت چه باید کرد؟ آیا با کشاورزی باید خداحافظی کرد یا راه حلی برای بقای آب و کشاورزی وجود خواهد داشت؟
کاوه مدنی، استاد مرکز سیاست محیط زیست کالج سلطنتی لندن در برنامه چرخ شبکه چهار در سال 94 به این سوال پاسخ داده و گفته بود: میتوان امیدوار بود که این دو را حفظ کرد. تاریخ نشان داده که بشر به بحرانها و شرایط سخت نیاز داشته تا تغییر رویه دهد. همیشه مثال میزنیم که کشور هلند که در مدیریت آب و سیل پیشرو است به این خاطر در این دو حوزه پیشرو شده که همیشه با این فجایع دست و پنجه نرم کرده است. پس میشود امید داشت که تغییر رویه مشکل را حل کند. ما در سد سازی تغییر رویه دادهایم. هرچند که امروزه از آن سوی بوم افتادهایم و برخلاف دورانی که سدسازی را تنها راه حل خشکسالی و کمبود آب میدانستیم حالا سد را به یک دشمن بدل کردهایم.
این در حالی است که سد نیز مانند سایر تکنولوژیهای دیگر هم میتواند مخرب و هم مفید باشد. ما میتوانیم هم کشاورزی و هم آب را از نابودی نجات دهیم در صورتی که نگاهمان را به هر دوی آنها تغییر دهیم. او ادامه داده: اگر وزارت نیرو به عنوان متولیان آب نگاه امنیتی به آب داشته باشند و جهاد کشاورزی به عنوان متولیان غذا به آب نگاه امنیت غذایی داشته باشند ما هیچ وقت نخواهیم توانست به یک نگاه مشترک برسیم.
بنابراین برای نجات این دو نیازمند مدیریت مشترک و نگاه بین رشتهای هستیم. باید بپذیریم که در کشوری که امنیت غذایی وجود نداشته باشد، امنیت انسانی وجود ندارد و اگر امنیت آبی نباشد امنیت انسانی وجود نخواهد داشت. همچنین که اگر امنیت سیاسی نباشد باز هم امنیت انسانی وجود نخواهد داشت. در نتیجه امنیت انسانی است که هدف اصلی ماست و برای تامین این امنیت باید توازنی بین اهداف متفاوت و متناقض برقرار کنیم. در نتیجه ما باید با تغییر روند مدیریتی به این هدف دست یابیم.
مدنی ادامه داده: نگاهی که ما به بخش کشاورزی داشتیم این بود که میانگین سنی کشاورزان بالا رفته، سطح زیر کشت افزایش یافته و درآمدها افت کرده و میزان کمکی که کشاورزی به تولید ناخالص ملی میکند کاهش یافته است. دلیل این امر هم این بوده که میخواستیم از این بخش حمایت کنیم. کشاورزی در تصمیمات اقتصادی محلی از اعراب ندارد. هم میخواستیم که غذا را از این طریق تامین کنیم و هم از این بخش که ضعیفترین بخش صنعتی است حمایت کنیم و به همین خاطر به آنها یارانه آب و انرژی دادیم اما نهایت این بخش ضعیف و ضعیفتر شد و کشاورزان از نظر معیشتی بیشتر دچار مشکل شد.
این استاد دانشگاه میگوید: شاید بهتر باشد که به جای دعوا بر سر میزان آب مصرفی در بخش کشاورزی نگاه گذشته خود را تغییر دهیم. اعتقاد راسخ دارم که یکی از کلیدهای حل بحران آب و کشاورزی در دست توانمندسازی کشاورزان است. کلیدی که زیر پوشش چترش میتوان اهداف مشترک ساخت. اگر توانمندسازی بخش کشاورزی هدف ما شود سبب خواهد شد که فارغ التحصیلان کشاورزی روی زمینها کار کنند و کشاورزی خانوادگی احیا شود. اما این را متوجه باشیم که در کشوری هستیم که خشک و نیمه خشک است و نمیتوانیم دیوانه وار و افسار گسیخته و بیهیچ مدیریت و محدودیتی به کشاورزی و آبیاری زمینهای کشاورزی ادامه دهیم.
اگر این کار را انجام دهیم نه منابع آب زیرزمینی خواهیم داشت و منابع مالی و هزینههای دولت در زمینه کشاورزی بیشتر خواهد شد. به گفته او، ما نیاز به صنعتی کردن و مدرن کردن کشاورزی داریم اما یادمان باشد که در نهایت کشور زمانی میتواند از آن سود ببرد که کم کم به فکر سمت صنعتی شدن و تامین شغلهای جایگزین کشاورزی باشیم. در کنار آن باید بخش کشاورزی را کوچکتر کنیم و ریالی که بابت هر قطره آب بدست میآوریم را بیشتر کنیم، ریالی که در بخش صنعت بیشتر پیدا میشود تا در بخش کشاورزی.
محصولاتی که شامل غلات - به مقداری ثابت یعنی کشت شده در سه چهارم اراضی- و سبزیجات و صیفیجات آببر میشده است، صیفیجات و سبزیجاتی که به دلیل قیمت بیشتریش کشاورزان به کاشت آن روی آوردند تا درآمد بیشتری داشته باشند.
محصولاتی که بیشتر در 60 درصد مساحت نامطلوب ایران از نظر متغیرهای اقلیمی، توپوگرافی و خاک برای کشاورزی کاشته میشوند. این در حالی است که برنامه ششم توسعه به دنبال افزایش تولید محصولات کشاورزی است. گرچه در این برنامه کلی اشارهای به نوع محصول نشده ولی این برنامه مورد انتقاد بسیاری از فعالان محیط زیست از جمله عیسی کلانتری رئیس جدید سازمان حفاظت محیط زیست شده است. اما انتقاد به کجا ختم خواهد شد؟ آیا با این چشم انداز میتوان هم کشاورزی را حفظ کرد و هم آب را؟
در برنامه پنج ساله ششم توسعه اگرچه به صورت مشخص به برنامههای توسعه کشاورزی اشاره نشده است اما در ماده 20 به یکی از سیاستهای مهم در بخش کشاورزی پرداخته در ضمن توسعه روستاها به توسعه کشاورزی نیز اشاره کرده است. برنامهریزی برای توسعه بخش کشاورزی در 5 سال آینده یکی از ضرورتهای سیاستگذاریهای کلان محسوب میشود و در بندهای 6 و 7 سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی نیز به تولید محصولات راهبردی و اولویت امنیت غذایی تاکید شده است.
در ماده 13 نیز اشاراتی به افزایش عملکرد واحد سطح و عدم توسعه سطح زیر کشت، ارتقای شاخص بهرهوری آب، احیا و تقویت منابع آب زیرزمینی، حمایت از توسعه گلخانهها و جلوگیری از تولید محصولاتی که خلاف الگوی کشت هستند، شده است. مهمترین هدف این ماده، کاهش مصرف سالانه آب به میزان 11 میلیارد مترمکعب تا پایان برنامه است اما با نگاهی موشکافانه میتوان برخی تردیدها و محدودیتها را در برخی جزئیات این بند مانند عدم توسعه سطح کل زیر کشت، مشاهده کرد. نکته دیگر اما در بخش مقابله با بحران کمآبی رقم میخورد، در این زمینه به جای تمرکز بر بهرهوری آب به عملکرد در واحد سطح اشاره شده و گفتنی است که افزایش عملکرد در واحد سطح در کشتهای آبی نه تنها موجب ارتقای بهرهوری آب نمیشود بلکه مصرف آب را بیشتر می کند.
در جدولی که در این برنامه به منظور دستیابی به رشد اقتصادی متوسط سالانه 8 درصد و ضریب جینی 34 درصدی در سال پایانی برنامه برای کشاورزی در نظر گرفته شده آماده است که متوسط رشد سالانه ارزش افزوده کشاورزی باید به 0.8 درصد، متوسط رشد سالانه اشتغال از طریق کشاورزی به 9.3 درصد، متوسط رشد سالانه سرمایه گذاری در بخش کشاورزی به 3.20 درصد و متوسط رشد سالانه بهرهوری کشاورزی به 2.3 درصد برسد. البته این برنامههای افزایشی برای 5 سال آینده ایران در بخش کشاورزی در حالی است که گرچه تراز تجاری محصولات کشاورزی و صنایع غذایی طی سالهای ۱۳۹۲ تا سال گذشته حدود پنج میلیارد دلار بهبود پیدا کرده اما همچنان با رشد منفی همراه است و همچنان کشاورزان را باضرر و زیان مواجه میکند.
موضوعی که سبب شده تا عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست به آن انتقاد کند و بگوید: در برنامه ششم توسعه برای افزایش تولیدات کشاورزی باعث میشود مصرف آب کشور ۳۵ میلیارد متر مکعب بیشتر شود، این درحالیست که هم اکنون نیز سالانه ۵۰ میلیارد مترمکعب اضافه برداشت آب داریم. او اولین معضل محیط زیستی کشور را بحران آب دانسته و گفته: با ادامه روند موجود در ۲۰ سال آینده ۸۰ درصد وسعت کشور آب نخواهد داشت. با وجود بحران آب، متاسفانه گاهی مشغول مسائلی همچون آلودگی هوا یا زباله میشویم، درصورتیکه عمق فاجعه بحران آب بسیار جدی است. اما به واقع برای حل این بحران که دیر یا زود گریبان ایران را خواهد گرفت چه باید کرد؟ آیا با کشاورزی باید خداحافظی کرد یا راه حلی برای بقای آب و کشاورزی وجود خواهد داشت؟
کاوه مدنی، استاد مرکز سیاست محیط زیست کالج سلطنتی لندن در برنامه چرخ شبکه چهار در سال 94 به این سوال پاسخ داده و گفته بود: میتوان امیدوار بود که این دو را حفظ کرد. تاریخ نشان داده که بشر به بحرانها و شرایط سخت نیاز داشته تا تغییر رویه دهد. همیشه مثال میزنیم که کشور هلند که در مدیریت آب و سیل پیشرو است به این خاطر در این دو حوزه پیشرو شده که همیشه با این فجایع دست و پنجه نرم کرده است. پس میشود امید داشت که تغییر رویه مشکل را حل کند. ما در سد سازی تغییر رویه دادهایم. هرچند که امروزه از آن سوی بوم افتادهایم و برخلاف دورانی که سدسازی را تنها راه حل خشکسالی و کمبود آب میدانستیم حالا سد را به یک دشمن بدل کردهایم.
این در حالی است که سد نیز مانند سایر تکنولوژیهای دیگر هم میتواند مخرب و هم مفید باشد. ما میتوانیم هم کشاورزی و هم آب را از نابودی نجات دهیم در صورتی که نگاهمان را به هر دوی آنها تغییر دهیم. او ادامه داده: اگر وزارت نیرو به عنوان متولیان آب نگاه امنیتی به آب داشته باشند و جهاد کشاورزی به عنوان متولیان غذا به آب نگاه امنیت غذایی داشته باشند ما هیچ وقت نخواهیم توانست به یک نگاه مشترک برسیم.
بنابراین برای نجات این دو نیازمند مدیریت مشترک و نگاه بین رشتهای هستیم. باید بپذیریم که در کشوری که امنیت غذایی وجود نداشته باشد، امنیت انسانی وجود ندارد و اگر امنیت آبی نباشد امنیت انسانی وجود نخواهد داشت. همچنین که اگر امنیت سیاسی نباشد باز هم امنیت انسانی وجود نخواهد داشت. در نتیجه امنیت انسانی است که هدف اصلی ماست و برای تامین این امنیت باید توازنی بین اهداف متفاوت و متناقض برقرار کنیم. در نتیجه ما باید با تغییر روند مدیریتی به این هدف دست یابیم.
مدنی ادامه داده: نگاهی که ما به بخش کشاورزی داشتیم این بود که میانگین سنی کشاورزان بالا رفته، سطح زیر کشت افزایش یافته و درآمدها افت کرده و میزان کمکی که کشاورزی به تولید ناخالص ملی میکند کاهش یافته است. دلیل این امر هم این بوده که میخواستیم از این بخش حمایت کنیم. کشاورزی در تصمیمات اقتصادی محلی از اعراب ندارد. هم میخواستیم که غذا را از این طریق تامین کنیم و هم از این بخش که ضعیفترین بخش صنعتی است حمایت کنیم و به همین خاطر به آنها یارانه آب و انرژی دادیم اما نهایت این بخش ضعیف و ضعیفتر شد و کشاورزان از نظر معیشتی بیشتر دچار مشکل شد.
این استاد دانشگاه میگوید: شاید بهتر باشد که به جای دعوا بر سر میزان آب مصرفی در بخش کشاورزی نگاه گذشته خود را تغییر دهیم. اعتقاد راسخ دارم که یکی از کلیدهای حل بحران آب و کشاورزی در دست توانمندسازی کشاورزان است. کلیدی که زیر پوشش چترش میتوان اهداف مشترک ساخت. اگر توانمندسازی بخش کشاورزی هدف ما شود سبب خواهد شد که فارغ التحصیلان کشاورزی روی زمینها کار کنند و کشاورزی خانوادگی احیا شود. اما این را متوجه باشیم که در کشوری هستیم که خشک و نیمه خشک است و نمیتوانیم دیوانه وار و افسار گسیخته و بیهیچ مدیریت و محدودیتی به کشاورزی و آبیاری زمینهای کشاورزی ادامه دهیم.
اگر این کار را انجام دهیم نه منابع آب زیرزمینی خواهیم داشت و منابع مالی و هزینههای دولت در زمینه کشاورزی بیشتر خواهد شد. به گفته او، ما نیاز به صنعتی کردن و مدرن کردن کشاورزی داریم اما یادمان باشد که در نهایت کشور زمانی میتواند از آن سود ببرد که کم کم به فکر سمت صنعتی شدن و تامین شغلهای جایگزین کشاورزی باشیم. در کنار آن باید بخش کشاورزی را کوچکتر کنیم و ریالی که بابت هر قطره آب بدست میآوریم را بیشتر کنیم، ریالی که در بخش صنعت بیشتر پیدا میشود تا در بخش کشاورزی.