بازار بزرگ ایران؛ آرامشگاهی در گوشه شمال غربی تهران
اینجا دلخوشی میفروشند
رها از زمان، دلسپرده به سرخوشیها
«شهر فرنگه خوب تماشا کن ... رنگ و وارنگه ... از همه رنگه خوب تماشا کن ... میدون جنگه ... توپ و تفنگه ... خوب تماشا کن ... آدم و اسبا پشت اون سنگه ... سنگر دشمن اون قلوه سنگه ... خوب تماشا کن» ... این جاذبه جدید اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و گردشگری تهران، هرچه دلت بخواهد دارد ... اینجا انگار رها میشوی ... یک دنیای تازه پیش رویت جای میگیرد ... اینجا دغدغهها رنگ میبازند و خاطرهها شکل میگیرند ... اینجا جاذبهای دارد که خاطرهبازی را همچون گزینهای دوستداشتنی در دسترس میگذارد. اینجا هر آنچه از دستاوردهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی این سرزمین دیرینه بخواهی، پیش رویت، بیواسطه جای گرفته است ... اینجا دلخوشی میفروشند و سرخوشی پدید میآورند. بازار بزرگ ایران، مجموعهای گسترده دربرگیرنده رنگینکمانی دلانگیز از بناها و ساختمانهای مدرن برپایه استانداردهای روزآمد جهانی و بر بستر شکوه و جلال معماری و فرهنگ دیرینه ایرانی- اسلامی، در کنار مجموعهای بزرگ از خدماتی کمنظیر در خود جای داده است. از لایهها و کارکردهای اقتصادی و تجاری این بزرگبازار که بگذریم، آنچه در این میانه چشمها را مینوازد، دامانی گسترده از مجموعه خوشیها و سرزندگیهایی است که مجموعه بازار بزرگ ایران برای میهماناناش پدید آورده است. کسانی که به بزرگبازار مدرن ایرانی بیایند، از زمان و مکان رها خواهند شد.
لبخند، زبان مشترک همه در بازار بزرگ ایران
جادوگر با دستان هنرمندش میافریند. آفرینش او و آنچه خلق میکند، جادو میکند ... نه از آندست جادوهای بیارزشی که یکروزهاند ... جادوی او زندگیبخش است. با مشتی خاک و دستانی پرتلاش، آنچه میآفریند هنر زیستن در طبیعت را به آیندگان مینمایاند ... او ماندگاری را هدیه میدهد ... با دستان سحرآمیزش ... جادوگر لبخند میآفریند ...
اینجا برای خانوادهها به ویژه کودکان و نوجوانان ایرانی همه آن چیزی را دارد که ذهن جویای آنها در منظومه فرهنگ و هنر ایرانی- اسلامی میپسندد و دوست میدارد. سرگرمی، سرخوشی، گشتوگذار و رهاشدگی از دغدغههای پرشمار زندگی روزمره، تحفه این بزرگبازار ایرانی به خانوادههایی است که راهشان را هوشمندانه به گوشه شمال غربی تهران، جایی در واپسین نقطه دسترسی بزرگراه همت کشاندهاند؛ رها از هرگونه دغدغه و دور از همه شلوغیها و هیاهوها. فضاهای همگانی همچون دریاچه، گالری خودرو، پیست یخ، جاده تندرستی و کلینیک سلامتی؛ فضاهای تفریحی مانند شهربازی، پردیس سینمایی و سالن آمفیتئاتر؛ فضاهای فرهنگی همچون نمازخانهها، مسجد، باغ ماهان، باغ دیدار و باغ کتاب، بستری فراغتی به میهمانان بازار بزرگ ایران میدهد که در آن میتوانند بیارامند و خاطره بسازند. اینجا فضایی مناسب برای گذراندن زمانهای فراغت در کنار خرید به شمار میآید. لبخند، زبان مشترک همه کسانی است که به بازار بزرگ ایران میروند.
گوشه شمال غربی؛ سودایی بزرگ در سر
«شهرفرنگه خوب تماشا کن ... از همه رنگه ... رنگ و وارنگه خوب تماشا کن ... این که میبینی ایوان شهر فرنگه ... بچه، بازی میکنه ... این کوهه کوه قافه ... آتیش فشانی میکنه ... بهبه چه تماشایی است ... خوب تماشا کن» ... بازار بزرگ ایران، نماد اندیشه مترقی ایرانی در واپسین سالهای سده چهاردهم و در آستانه و سپیدهدم سده پانزدهم خورشیدی به شمار میآید؛ اندیشهای که در گذشته و بستر فرهنگ ملی ریشه دارد و برپایه دستاوردهای تمدن نوین جهانی، بهترینها را در زمینه اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و هنر در دسترس میهماناناش میگذارد. این بزرگبازار شگفتانگیز ایرانی، بازارمکارهای است که فضاهای فرهنگی، اجتماعی، تفریحی و گردشگری آن، بر کارکردهای اقتصادی چیرگی دارد؛ سود اینجا، لبخندی است که بر لبان میهماناناش مینشاند و آرامشی است که به خانوادههای ایرانی، حتی جهانگردان خارجی میدهد. اینجا همه آنچه آدمی برای آسودن و آرمیدن در فضایی دلانگیز نیاز دارد، فراهم است. گوشه شمال غرب پایتخت، جایی در واپسین نقطه بزرگراه پرآوازه تهران، سودایی بزرگ در سر دارد ... اینجا هیجان و سرخوشی در همنشینی با خانوادههای ایرانی، لحظههایی خاطرهساز پدید میآورد ...