اخبار اقتصادی-اخبار کارآفرینان برتر-اخبار فعالان اقتصادی

مهم ترین اخبار اقتصادی و اخبار مربوط به کار آفرینان و فعالان برتر کشور را در این وبلاگ ملاحظه فرمایید.

اخبار اقتصادی-اخبار کارآفرینان برتر-اخبار فعالان اقتصادی

مهم ترین اخبار اقتصادی و اخبار مربوط به کار آفرینان و فعالان برتر کشور را در این وبلاگ ملاحظه فرمایید.

اخبار اقتصادی-اخبار کارآفرینان برتر-اخبار فعالان اقتصادی
پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احمدی نژاد» ثبت شده است

خبرآنلاین: یک عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران معتقد است:« حذف یارانه بگیران کار مثبتی است که از طرف دولت انجام می شود. چالشی که دولت آقای احمدی نژاد برای دولت های دیگر به وجود آورد و باید سریعتر حل و فصل شود.»

سید رضی حاجی آقای میری، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران در خصوص حذف ۳۴  میلیون یارانه بگیران در بودجه سال ۹۷ گفت:« واقعیت این است که منابع بودجه کم است و یارانه ها فشار زیادی به بودجه عمومی دولت وارد می کند.از همین رو،توصیه همه کارشناسان این است که یارانه بگیران بی نیاز را حذف کند تا بار مالی یارانه ها از بودجه عمومی دولت کم شود.»

او ادامه داد:«براساس اعلام دولت حدود 76 میلیون نفر هر ماه یارانه دریافت می کنند،حال آنکه این میزان افراد نیازمند در کشور نداریم و در واقع بی جهت به این تعداد افرادیارانه پرداخت می شود چون خیلی ها نیاز  ندارند.»

آقامیری اظهار داشت:« من فکر می کنم حذف یارانه بگیران کار مثبتی است که از طرف دولت پیشنهاد شده؛اما حتما اجرای این تصمیم کار سختی است و چالشی است که از دولت آقای احمدی نژاد برای دولت های بعد باقی مانده است.»

این عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی با تاکید بر اینکه یارانه تله ای برای همه دولت ها است،گفت:« فرقی نمی کند دولت اصلاح طلب باشد یا اصولگرا، تله یارانه همه را گرفتار کرده است.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۶ ، ۰۹:۴۸
کاظم علیمردانی

لیلا مرگن در روزنامه شرق نوشت: نفت، پرسروصداترین محل درآمد کشور همواره با عنوان صادرات و میزان ارزآوری برای کشور شناخته شده و هیچ‌گاه به نفتی که در داخل می‌سوزانیم، توجهی نشده است. این در حالی است که بیشتر از آنچه نفت صادر می‌کنیم، در داخل کشور به مصرف می‌رسانیم.
 
مصرفی که چندان مشخص نیست چه دستاوردی برایمان داشته است. اگر تنها ١١ سال یعنی از سال ١٣٨٤ تا ١٣٩٤ را ملاک محاسبه قرار دهیم، می‌بینیم عددی معادل ٦٢٥ میلیارد و ٦٢٣ میلیون دلار نفت خام و گاز مصرف کرده‌ایم؛ درحالی‌که در همین مدت معادل ٧٩٢ میلیارد و ٤٧٤ میلیون دلار از این منبع انرژی را صادر کرده‌ایم. به عبارت ساده تقریبا برابر آنچه صادر کرده‌ایم، در داخل سوزانده‌ایم.
 
دولت احمدی‌نژاد که تمام شد، تحلیل پشت تحلیل بود که درباره طلایی‌ترین دوران نفتی کشور ارائه می‌شد و گفته می‌شد احمدی‌نژاد حدود ٧٠٠ میلیارد دلار درآمد نفتی داشته که نسبت به کل درآمدهای نفتی کشور تا سال ١٣٨٤ برابری می‌کرد و این نقد وارد می‌شد که چرا در برابر این میزان درآمد توسعه متناسبی در کشور اتفاق نیفتاده است. حال با این شرح در نظر بگیرید علاوه بر درآمد نفتی ارزی، در دو دولت احمدی‌نژاد‌ ٤٥٨ میلیاردو ٣٧٠ میلیون دلار مصرف داخلی نفت داشته‌ایم که در مجموع نفتی که در دوره احمدی‌نژاد خرج شد، به هزارو ٩٧ میلیارد و ٣٢٩ میلیون دلار می‌رسد.
 
یعنی ٤٨درصد منابع ٥٦سال تنها در هشت سال. این در شرایطی است که اقدامات توسعه‌ای و زیرساختی در کشور بدون هیچ تناسبی با این میزان منابع از‌دست‌رفته محاسبه می‌شود. کارشناسان انرژی بر این باورند که شدت مصرف انرژی در ایران بالاست؛ اما این شدت بالای مصرف، صرفا به‌ خاطر سهل‌انگاری و مشارکت‌نداشتن مردم در برنامه‌های صرفه‌جویی نیست؛ بلکه یارانه انرژی و توسعه صنایع رانتی انرژی‌بر، سبب افزایش شدت مصرف انرژی در کشور شده است.
 
طبق بررسی دفتر پژوهش‌‌های اقتصاد و توسعه اتاق بازرگانی مشهد و مبتنی بر محاسبات و مستندات دقیق خود  که منابع ارزی در اختیار کشور را برای ١٠٢ سال از ١٣٩٢ شمسی الی ١٣٩٤ مورد کاوش دقیق قرار داده و بر‌اساس داده‌های آمار بانک مرکزی و ترازنامه انرژی وزارت نیرو در برخی سال‌ها، میزان مصرف روزانه نفت خام از صادرات آن پیشی گرفته است. در سال ٩٢ بر‌اساس آمارهای منتشر‌شده، هزارو ٦٨٥ بشکه در روز حجم صادرات کشور بوده است که در همین سال ‌هزارو ٧٩٦ هزار بشکه در روز نفت خام در داخل مصرف شده است. در سال ٩٣ و ٩٤ نیز میزان مصرف داخلی نفت خام از صادرات آن پیشی گرفته است.
 
کارشناسان انرژی می‌گویند که دلیل پیشی‌گرفتن مصرف داخل از صادرات، افزایش‌یافتن شدت تحریم‌های ایران در آن سال‌ها بوده است؛ اما انکار هم نمی‌کنند که شدت مصرف انرژی در کشور بیش از حد معمول است. بهروز هادی‌زنوز، کارشناس اقتصادی، در گفت‌وگو با «شرق» تأکید می‌کند: ایران یکی از انرژی‌برترین کشورها است که به ازای هر واحد ارزش افزوده تولید‌شده در داخل، شدت مصرف انرژی در آن زیاد است.
 
او می‌گوید: در ایران مقدار زیادی انرژی مصرف می‌شود. این نشان‌دهنده کارایی‌نداشتن اقتصاد ایران است. بخشی از اتلاف انرژی ناشی از قیمت حامل‌های انرژی در کشور است؛ زیرا در ایران بهای انرژی پایین‌تر از قیمت‌های بین‌المللی است. این کارشناس اقتصادی اضافه می‌کند: در ایران یارانه پنهان به انرژی می‌دهیم.
 
مصرف بیش از حد انرژی یک پیامد بیرونی منفی دارد و محیط زیست را آلوده کرده و سلامت مردم را به خطر می‌اندازد. متأسفانه این مسئله را محاسبه نمی‌کنیم. ما باید از مردم مالیات آلودگی بگیریم.  او بیان می‌کند: اگر انرژی مصرف نشود، می‌توانیم آن را صادر کنیم؛ اما چون انرژی را ارزان می‌فروشیم، مردم دستگاه‌های انرژی‌بر را استفاده می‌کنند. یک پیکان، ١٤ لیتر در صد کیلومتر بنزین مصرف می‌کند، درحالی‌که یک ماشین جدید، ممکن است هفت تا هشت لیتر مصرف داشته باشد؛ اما افراد پیکان قراضه را نمی‌فروشند؛ زیرا انرژی را به میزان یک‌چهارم یا یک‌سوم قیمت جهانی، در ایران عرضه می‌کنیم.
 
یارانه ٧٥ میلیارد‌دلاری به مصرف‌کنندگان انرژی
 
زنوز سخنان خود را با طرح این پرسش که چرا در کوره‌های ذوب آهن و سیمان ایران انرژی بیشتری مصرف می‌شود، ادامه می‌دهد. به اعتقاد او انرژی ارزان سبب شده که صاحبان تکنولوژی به‌ دنبال اصلاح خطوط تولید نباشند و تولید برخی محصولات انرژی‌بر مانند آلومینیوم در ایران ‌گران تمام شود.
 
او تأکید می‌کند: در ایران به مصرف‌کنندگان انرژی یارانه می‌دهیم. حتی به چاه‌های کشاورزی که با برق و گازوئیل برای استخراج آب کار می‌کنند، یارانه انرژی تعلق می‌گیرد. بر‌اساس برآوردهای صندوق بین‌المللی پول، هزینه مستقیم و غیرمستقیم یارانه‌ای که ایران به انرژی پرداخت می‌کند، در سال ٢٠١٦ نزدیک به ٧٥ میلیارد دلار بوده است. ‌این کارشناس انرژی توضیح می‌دهد: هزینه مستقیم یارانه مابه‌التفاوت قیمت داخلی و قیمت بین‌المللی با نرخ ارز رایج است. هزینه غیرمستقیم یارانه نیز مالیاتی است که از آثار و پیامدهای انرژی نمی‌گیریم.  او یارانه‌های کلان صنایع انرژی‌بر را عاملی برای سودآوربودن برخی صنایع از‌جمله پتروشیمی و فولاد اعلام می‌کند و بر این باور است که با حذف یارانه انرژی، صادرات برخی تولیدات حاصل از صنایع انرژی‌بر مانند پتروشیمی، فولاد، مس و‌ آلومینیوم و حتی صنایع غذایی شامل کنسروسازی‌ها غیراقتصادی خواهد شد.  زنوز می‌گوید: یارانه‌ها باید به‌تدریج حذف شود و به صنایع وام داده شود که به سمت تکنولوژی‌های روز دنیا حرکت کنند. در صنایع آلومینیوم چهار نسل وجود دارد که به دلیل انرژی ارزان، نسل دوم تکنولوژی صنایع آلومینیوم به ایران وارد شده و با حذف یارانه‌ها، این صنعت ناگزیر خواهد بود به سمت تکنولوژی‌های نسل سوم و چهارم حرکت کند.
 
افزایش مصرف ناشی از رشد درآمدهای نفتی
 
احسان سلطانی، کارشناس اقتصادی، نیز در گفت‌وگو با «شرق»، با تأکید بر اینکه ابعاد مختلف مصرف را باید در نظر گرفت، بخشی از افزایش مصرف را ناشی از رشد جمعیت کشور اعلام می‌کند.  به گفته او، درآمدهای نفتی، نقدینگی را در کشور افزایش می‌دهد و پول نفت، میزان مصرف را زیاد خواهد کرد. در دوران نفتی وسعت منازل افزایش پیدا کرده و به‌تبع آن، مصرف انرژی نیز افزایش می‌یابد.  سلطانی سطح رفاه و افزایش جمعیت را عوامل مؤثری در رشد جمعیت می‌داند و نیم‌نگاهی هم به وضعیت و کیفیت تولید خودرو در ایران می‌کند.
 
بر اساس آمارهایی که او ارائه می‌دهد، در دهه ٨٠ تا ٩٠، حدود ١٠ میلیون خودرو وارد چرخه مصرف در کشور شده است. میزان مصرف خودرو در ایران دو برابر شده و ایران از نظر واگذاری پلاک به خودروها، رتبه ١٠ تا ١٢ دنیا را به خود اختصاص داده است.  این کارشناس انرژی اضافه می‌کند: مصرف بالای خودروها، شدت مصرف انرژی را افزایش می‌دهد و در این روند نمی‌توان مردم را مقصر دانست.
 
رشد بیش از ٣٥درصدی صنایع انرژی‌بر در پرتو رانت
 
سلطانی می‌گوید: ٢٥ تا ٣٠ درصد مصرف بنزین در ایران ناشی از خودروهای نامناسب داخلی است زیرا خودروهای خارجی مقدار کمتری سوخت مصرف می‌کنند اما سیاست‌های متمرکز بر حمایت از تولید خودروی بی‌کیفیت داخل، مصرف انرژی را افزایش می‌دهد. در چنین روندی مردم مقصر نیستند. او ادامه می‌دهد: اگرچه به دلیل افزایش جمعیت، مصرف مردم افزایش یافته است، اما این مصرف، توأم با توسعه محصولات بی‌کیفیت بوده است. خانه در کشور ساخته شده، ولی هیچ نهادی خود را موظف ندانسته است ساخت خانه را کنترل کند تا مردم در و پنجره دوجداره در بنای خود استفاده کنند.
 
کسی به آنها نگفته است مکلف هستید استانداردهای مصرف را رعایت کنید زیرا مافیای مسکن‌سازی و مستغلات قوی بوده است. در این روند چون خود نهادها هم شریک بوده‌اند، برای به‌دست‌آوردن منافع بیشتر، استانداردهای ساخت‌وساز و مصرف انرژی را رعایت نکرده‌اند. این کارشناس انرژی تأکید می‌کند: سیاست‌گذاری دولت در مصرف انرژی خیلی تأثیر گذاشته است. واقعیتی در کل جامعه وجود دارد و آن این است که سیاست‌گذارها، سیاست‌ها را تعیین و قیمت‌گذاری می‌کنند. مدل ساخت خانه‌ها، حمایت از تولید خودروی داخلی با هر کیفیت و ... ناشی از سیاست‌های دولت است که روی مصرف تأثیر می‌گذارد. او اضافه می‌کند: از سال ٩٠ تا ٩٥، صنایع انرژی‌بر به‌شدت رشد کرده‌اند.
 
تولید فولاد کشور سه تا چهار برابر شده است. یک کارخانه سیمان یا فولاد می‌تواند به اندازه یک شهر کوچک انرژی مصرف کند. ١٠ درصد مصرف برق ایران متعلق به کارخانه‌های فولاد است که این روزها به ١٥ درصد مصرف رسیده است. این صنایع با برق یک‌سوم قیمت و خوراک یک‌سوم قیمت کار می‌کنند و اتلاف انرژی در آنها بالاست.  سلطانی ادامه می‌دهد: چندین طرح بزرگ فولادی با تکنولوژی چینی ایجاد کردند که اتلاف انرژی آنها بالاست. اما بازار انحصاری فولاد و برق یارانه‌ای، فعالیت این کارخانه‌ها را مقرون‌به‌صرفه می‌کند زیرا اگر بخواهید فولاد را وارد کنید، حتما باید ١٠ تا ١٢ درصد مالیات بر ارزش افزوده و سایر پرداخت‌ها را به دولت داشته باشید.
 
این پرداخت‌ها قدرت رقابت کالای انرژی‌بر داخلی با محصول خارجی را بیشتر می‌کند.  به گفته او، تولید سیمان در کشور با وجود انرژی‌بربودن افزایش یافته است. بر اساس یک بررسی از سال ٧٠ تا ٩٥، سهم صنایع انرژی‌بر از کل درآمد صنعتی ایران از حدود ٣٥ تا ٤٠ درصد به بالای ٧٠ درصد رسیده است. یعنی این صنایع رشد کرده‌اند. اما در مقابل، صنایع اشتغال‌زا و صنایعی که مناسب محیط زیست است، رشد چندانی نداشته است. صنایع انرژی‌بر در پرتو رانت انرژی رشد کرده‌اند. عمده این صنایع شبه‌دولتی و شبه‌خصوصی هستند و مردم در ایجاد آنها نقشی نداشته‌اند.
 
مصرف خانگی در ایران کمتر از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس
 
سلطانی نقش مردم در مصرف انرژی را کم‌رنگ‌تر از نهادهای تصمیم‌‎ساز دانسته و می‌گوید: در مصرف خانگی باید چند عامل را در نظر گرفت. ایران، شانزدهمین تا هجدهمین کشور پرجمعیت و با تولید ناخالص دنیاست. طبیعی است چنین کشوری مصرف انرژی بالایی داشته باشد. درواقع مصرف انرژی یک حق برای مردمی است که صاحب منابع هستند و این مردم می‌توانند کمی بیشتر از سایر کشورها مصرف کنند.  او اضافه می‌کند: سرانه مصرف انرژی الکتریکی یا غیرالکتریکی ایران در بخش خانگی از تمام کشورهای نفتی منطقه پایین‌تر است. سرانه مصرف ایران به‌شدت از عربستان یا امارات یا کویت پایین‌تر و حتی از آمریکا هم پایین‌تر است.
 
سرانه مصرف بنزین در ایران نیز بالا نیست و ایران چهلمین کشور مصرف‌کننده بنزین در جهان است. از نظر مصرف سرانه برق در کشور رتبه هفتادم را داریم.  این کارشناس انرژی ادامه می‌‎دهد: این در حالی است که برای ایجاد ١٣ طرح فولادی از سوی بانک صنعت و معدن در ١٣ استان کشور که از سال ٩٢ تا ٩٦ اجرا شده است، سه میلیارد یورو تسهیلات ارزی مصرف شده است. این طرح‌ها در سیستان‌وبلوچستان، فارس، لرستان، چهارمحال‌و‌بختیاری، خراسان جنوبی، کرمان و یزد که مناطق صنعتی تولید فولاد نبوده‌اند، ایجاد شده و طبق آمار این بانک، برای هشت‌هزارو ٦٥٦ نفر با این طرح‌ها اشتغال ایجاد شده است. با توجه به حجم سرمایه‌گذاری ریالی، هزارو ٤٠٠ میلیون تومان به ازای ایجاد هر شغل در این مناطق هزینه شده است. این منطقی نیست که برای ایجاد یک شغل در سیستان‌وبلوچستان چنین هزینه‌ای داشته باشد. با این رقم می‌شد حداقل ١٠ برابر در منطقه شغل ایجاد کرد.
 
سلطانی بیان می‌‎کند: از کل مصرف انرژی کشور، حدود ٣٥ درصد خانگی است. بر اساس محاسبات ما، با احتساب خوراک پتروشیمی‌ها، اتلاف بنزین به‌خاطر ساخت خودروی بی‌کیفیت داخل، اتلاف انرژی به دلیل سیاست‌هایی که به‌دنبال ایجاد ساختمان‌های با مصرف انرژی کم نبوده است، همچنین اتلاف انرژی الکتریکی بخش صنعتی، نیمی از انرژی ایران در بخش صنعت مصرف می‌شود یا مسئول این مصرف، بخش صنعت است. در واقع مردم بیشتر قربانی سیاست‌ها هستند تا مقصر مصرف بیش از حد انرژی.  او تأکید می‌کند: ما در منطقه صاحب نفت هستیم. با وجود آنکه یک‌سوم انرژی الکتریکی ایران در خوزستان، بوشهر و هرمزگان مصرف می‌شود، به این سه استان نمی‌توان گفت که کولر گازی روشن نکنید درحالی‌که آن سوی خلیج‌فارس مردم در رفاه کامل زندگی می‌کنند. به مردم نمی‌توان فشار آورد که به اندازه ملت‌های بدون رفاه و پول انرژی مصرف کنند. در نتیجه بحث انرژی را باید به صورت چندوجهی نگاه کرد و همه ابعاد را در تصمیم‌سازی‌ها لحاظ کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۰۹:۰۸
کاظم علیمردانی
يكشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۸:۳۱ ق.ظ

احمدی نژاد یک‌شبه مسکن مهر را 75 برابر کرد

روزنامه شرق: انتخاب هلیکوپتری مسکن مهر پردیس بدون حتی یک ورق کاغذ برای بررسی طرح آن را به‌راحتی نمی‌توان فراموش کرد؛  همان‌چیزی که وقتی عباس آخوندی، وزیر راه‌ و شهرسازی، آن را برای نخستین‌بار علنی کرد، منتقدان نتوانستند آن را رد کنند.
 
در بررسی این طرح، هرچند با هدفی درست در دستور کار قرار گرفت، اما چگونگی اجرائی‌کردن آن، چیزی جز تخریب اقتصاد و همان مسکن‌هایی که قرار بود سرپناهی برای مردم محروم باشد، نبود. ناصر ذاکری،  عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در نشستی با عنوان «تأملی نقادانه در برنامه مسکن مهر» در یکی از نشست‌‌های مؤسسه دین ‌و اقتصاد، به بررسی این طرح پرداخت.  طرحی که او در ١٣ بند به آن پرداخت، در اغلب موارد، نمره منفی گرفت. حال آنکه در یکی از موارد منفی، او به طرح اولیه مسکن مهر اشاره می‌کند و می‌گوید: «حجمی که برای مسکن مهر پیشنهاد شده بود در حد ٢٠ هزار واحد مسکونی در سال بود... ولی در همان جلسه ظاهرا با تصمیم رئیس دولت نهم، آقای احمدی‌نژاد، این عدد ٧٥ برابر می‌شود و ایشان می‌گوید ١,٥ میلیون واحد ساخته شود...».
 
  این علاوه بر بار مالی سنگینی است که به‌خاطر مسکن مهر بر کشور تحمیل و بانک مرکزی با چاپ بدون پشتوانه پول، برای تکمیل این طرح به‌اجبار وارد گود شد و حاصلش چیزی نبود جز تورم ٤٠درصدی برای کشور که بار آن، بر شانه‌های مردمی که دیگر از روزبه‌روز گران‌شدن اقلام، به تنگ آمده بودند، سنگینی کرد. اینجاست که باید نسبت به شعارها و وعده‌های انتخاباتی برخی کاندیداهای ریاست‌جمهوری برای افزودن بار مالی جدید برای مسکن، با نام «مسکن کرامت» هشدار داد و نگران بود از آنکه روزی، این شانه‌ها دیگر تاب نیاورد و مردم، کمر خم کنند. این شیوه عملی است که به گفته ذاکری، می‌توان آن را نوعی نذری نگاه‌کردن،  نامید.
 
ایده مسکن مهر به علت قیمت‌ تمام‌شده بالا
 
ایده اصلی مسکن مهر که نقطه شروع این برنامه بزرگ و پرحجم و پرهزینه بود، این بود که قیمت تمام‌شده مسکن در کشور بالاست. به طور طبیعی بسیاری از خانوارهای کم‌درآمد و حتی اقشار متوسط هم توان تأمین مسکن را با آن قیمت بالا نداشتند. نتیجه این است که باید دولت وارد عمل شده و مسکن ارزان‌قیمت برای کسانی که توانایی خرید مسکن در شرایط موجود را ندارند تهیه و ارائه کند. 
 
احمدی‌نژاد، واحدهای مسکن مهر را ٧٥برابر کرد
 
اولین‌بار که این طرح مطرح شد، مصوبه‌ای تهیه شده و به رئیس دولت نهم در سال ٨٦ ارائه می‌شود. حجمی که برای این کار پیشنهاد شده بود در حد ٢٠ هزار واحد مسکونی در سال بود. با توجه به ظرفیتی که تیم کارشناسی آن زمان دیده بود که شاید این اندازه معقول بود، ولی در همان جلسه ظاهرا با تصمیم رئیس دولت نهم، آقای احمدی‌نژاد، این عدد ٧٥ برابر می‌شود. تعبیر معروف شاعر بزرگوارمان که می‌فرماید: «پی مصلحت مجلس آراستند، نشستند و گفتند و برخاستند». اینجا اصلا بحث به نشستن و برخاستن نرسید؛ آن‌قدر که سریع اتفاق افتاد. یک جا مطرح می‌شود که می‌خواهیم ٢٠ هزار واحد مسکن بسازیم. ایشان می‌گوید ١,٥‌ میلیون واحد ساخته شود. این نکته نشان‌دهنده آن است که تا چه میزان تشتت در این برنامه وجود داشته و فرایند تصمیم‌گیری در این کار، درست طی نشده بود.
 
٣٠٠ هزار واحد مسکونی، اختلاف آمار دو دولت
 
در پایان دولت دهم (تابستان ٩٢) به‌گونه‌ای که مسئولان دولت جدید مطرح کردند، جمعا ٧٠٠‌ هزار واحد تا آن زمان مسکن تحویل متقاضیان شده بود، درحالی‌که بنا بود ١,٥ میلیون در سال تحویل مردم داده شود، اما با وقفه‌ای سه‌ساله چنین نشد. البته در پاسخ به این قضیه وزیر وقت راه و شهرسازی، آقای نیکزاد، اعلام کردند یک‌ میلیون واحد تحویل دادیم. این هم نکته جالبی است که حتی در رابطه با چنین برنامه بزرگی نمی‌توانیم تصویر روشن آماری‌ای ارائه کنیم که جای بحثی نداشته باشد. دولت قبلی می‌گوید یک‌ میلیون واحد تحویل دادیم، دولت جدید می‌گوید ٧٠٠‌ هزار واحد تحویل شده و این دعوا هنوز هم حل نشده است؛ بخشی به خاطر مشکلات آماری است، بخشی به خاطر تحریم‌ها؛ مثلا اینکه مسکن ساخته، افتتاح، تحویل داده و سند زده شده، هرکدام از اینها ممکن است اعداد متفاوتی داشته باشد، اما همه اینها به این معناست که ما برنامه‌ای به این عظمت در کشور شروع کردیم، درحالی‌که یک نگاه جامع مبتنی‌بر آمار و اطلاعات در این زمینه نداریم.
 
در بررسی اینکه مسکن مهر تا چه اندازه با فضای کارشناسی در ارتباط بوده باید چند مورد را بررسی کرد. اولین مسئله که به نظرم در برنامه جامع مسکن باید به آن توجه می‌شد، «نیازسنجی و تعیین میزان واقعی کمبود در سال‌های آینده» است. این مسئله در مورد هر کالایی می‌تواند مطرح شود اعم از اینکه مسکن باشد یا حتی میوه شب عید. به طور طبیعی باید به‌عنوان یک برنامه بلندمدت توجه کنیم که رشد جمعیت چقدر است، ابعاد خانوار در طول مثلا ١٠ یا ٢٠ سال آینده در چه مسیری حرکت می‌کند و درمجموع تقاضای بالقوه برای مسکن، تعداد خانوارها و تعداد متقاضیان در چه مسیری پیش خواهد رفت و در قدم بعدی نگاه خواهیم کرد که کمبودمان چقدر است. قدم سوم این است که حجم بافت فرسوده که همین الان باید به خاطر مشکلات و ناامنی، تخریب شود که از حیز انتفاع خارج و مستهلک شده و حجم بافت فرسوده که باید جایگزین شود چقدر است، اما در این طرح نسنجیده و بدون اعتنا به شاخص‌های کلان کشور طرح و برنامه‌ریزی می‌شود.
 
نکته دوم توجه به ناهمگونی جمعیت و مهاجرت در کشور است. جمعیت ما به صورت بسیار ناهمگون در کشور توزیع شده؛ مثلا در استان تهران تراکم جمعیتمان تقریبا‌ هزار نفر در کیلومترمربع است. در استان سمنان تراکم جمعیت هفت نفر است. در مسکن مهر به این نکته توجه نشده که آیا الگوی تراکم جمعیتی که به صورت ناهمگون در جامعه شکل گرفته را به همین صورت ادامه دهیم یا خیر. در هر شهری به مقامات مسئول منطقه مسئولیتی داده شده که در بیرون شهر در جایی مناسب زمینی از منابع ملی پیدا و این پروژه را شروع کنند. قاعدتا هر شهرستانی که قدرت لابی بیشتری داشته و امکانات بیشتری در اختیار داشته، کلنگ بیشتری زده و پروژه‌های بیشتری را زخمی کرده و به تیم بعدی تحویل داده است. نکته سوم توجه به اصلاح الگوی مصرف مسکن با توجه به الزامات درآمدی، اجتماعی و فرهنگی است. بسیاری از واحدهای مسکونی کوچکی که ساخته شده به خاطر دیوارهای نازک و شرایط خاصی که دارند حریم خصوصی و امن خانواده را رعایت نمی‌کنند.نکته چهارم بهبود دسترسی‌ها و زیرساخت‌های شهری است. در قالب برنامه جامع و بلندمدت مسکن قاعدتا فقط اینکه مسکن بسازیم و تعداد مسکن‌های ارائه‌شده زیاد باشد و افراد سرپناه داشته باشند، کفایت نمی‌کند و ممکن است به معنای رفاه نباشد.
 
نمره منفی مسکن مهر در دسترسی و عمر مفید
 
مسکن بخشی از خدمات شهری و رفاهی است که زندگی را برای مجموعه‌ای از شهروندان فراهم می‌کند. در‌این‌باره هیچ‌ توجهی نشده بود و زیرساخت‌های لازم فراهم نشده؛ حتی به شبکه آب، برق و فاضلاب هم توجه نشده. فقط اینکه مسکن به سرعت ساخته شده و افتتاح شود، مدنظر قرار گرفته است. اینجا می‌توان گفت باید به این برنامه نمره منفی بدهیم. نکته پنجم که به‌عنوان مسئله‌ای کلیدی برای برنامه جامع مسکن اهمیت دارد، این است که در قالب سیاستی که برنامه مسکن برای ١٠ یا ٢٠ سال مطرح می‌شود، باید متوسط عمر مفید ساختمان‌ها در کشور افزایش پیدا کند. به‌عبارتی اگر بخواهیم برنامه‌ای را ارزیابی کنیم، باید ببینیم آیا این برنامه موفق شده عمر مفید ساختمان‌ها را در کشور افزایش دهد یا نه؟ صرف اینکه تعداد واحدهای مسکن به حدی زیاد شده که الان متقاضی ندارد، کفایت نمی‌کند. نکته مهم‌تر این است که باید عمر مفید ساختمان‌‌ها بالا برود. آنچه اعلام شده بود این بود که در جامعه ما عمر مفید ساختمان‌ها ٣٠ سال و البته الان کمتر شده است.
 
در اواسط دهه ٨٠ عمر مفید ساختمان در کشورهای اروپایی ٧٠ سال بود. به عبارتی آنها سالانه ١,٥ درصد دارایی‌های ساختمانی‌شان مستهلک می‌شد و ما ٣.٣ درصد. این، هزینه استهلاکی است که به مصرف‌کنندگان و کل جامعه تحمیل می‌شود. در نظر بگیرید در کشور ظرفیت ساخت سالانه یک‌ میلیون واحد داشته باشیم، حدود ٢٢ واحد مسکونی داریم، فرضا اگر ٢٠‌ میلیون واحد مسکونی با عمر مفید ٢٥ساله داشته باشیم، به این معناست که هر سال، چهار درصد این ٢٠‌ میلیون، یعنی ٨٠٠‌ هزار واحد مستهلک می‌شود.
 
اگر بتوانیم یک‌ میلیون واحد مسکونی بسازیم، ٨٠٠‌ هزار واحد جایگزین بافت‌های فرسوده و فقط ٢٠٠ هزار واحد ظرفیت‌سازی می‌شود. اما اگر بتوانیم همین ٢٥ سال را به ٣٣ سال برسانیم (با اجرای یک‌سری سیاست‌های پروژه‌های ساختمانی، نظارت بهتر و مدیریت مناسب، عمر مفید ساختمان‌ها را افزایش دهیم) میزان استهلاک ساختمانمان به سه درصد می‌رسد؛ یعنی سالانه ٦٠٠‌ هزار واحد مستهلک می‌شود و با یک‌ میلیون واحد ساخت سالانه، می‌توانیم ٤٠٠‌ هزار واحد ظرفیت اضافی تولید کنیم. در این رابطه پروژه‌های مسکن مهر متأسفانه اثر بسیار منفی‌ای را در سطح کشور گذاشته. ساختمان‌هایی که ساخته شده گفته می‌شود هنوز به مرحله بهره‌برداری قرار نگرفته به بافت فرسوده پیوسته‌اند. یعنی عمر مفیدشان فوق‌العاده پایین است و این متوسط عمر ساختمان در کشور را به شدت کاهش داده است. اگر به این محور نگاه کنیم یک نمره منفی قابل توجه به پروژه خواهیم داد.
 
محور ششم، افزایش درجه ایمنی ساختمان‌هاست. بعد از فاجعه دردناک ساختمان پلاسکو، که کل کشور را متأثر کرد، این‌گونه مطرح شد که از برج‌های بزرگ و گران‌قیمتی که در تهران ساخته شده، فقط دو مورد ساختمان است که از نظر ایمنی در رتبه عالی هستند. مشخص است با این وضعیت، در سطح کشور خیلی مشکل داریم؛ چه رسد به بافت فرسوده و ساختمان‌های مسکن مهر، که در شرایط نامطلوب و نامرغوب ساخته شده. درباره ایمنی ساختمان‌ها هم کاری نکرده‌ایم. فقط ساختمان ساخته می‌شود و آمار پروژه‌های قابل افتتاح افزایش پیدا می‌کند. در این برنامه هم نکته مثبتی نمی‌بینیم. محور هفتم بهینه‌سازی مصرف انرژی، در حوزه ساخت و دورانی است که ساختمان بهره‌برداری می‌شود. به‌طور طبیعی در کشوری که اتلاف منابع گسترده‌ای دارد و با مشکلات فراوانی مواجه است، باید در ساخت‌و‌ساز مسکن به سمت بهینه‌سازی مصرف انرژی برویم.
 
در این برنامه اقدامی در این‌باره پیش‌بینی نشده است. خیلی از پروژه‌هایی که در بعضی مناطق ساخته شده، بعد از اینکه به مصرف‌کننده تحویل داده شده دیوار را سوراخ کرده و لوله بخاری نصب کرده‌اند؛ یعنی سازنده حتی جای لوله‌ بخاری را هم پیش‌بینی نکرده است. مشخص است که در این ساختمان میزان ایمنی و اتلاف انرژی تا چه حد خواهد بود. در این رابطه هم نمره منفی به این پروژه می‌دهیم.

نذری نگاه کردن در مسکن مهر
 
نام محور هشتم را «نگرش چندنسلی و برنامه برای همه متقاضیان» گذاشته‌ام. افرادی که الان در شرایطی هستند که بتوانند در فهرست متقاضیان ثبت‌نام کنند، برگ برنده‌ای پیدا می‌کنند که دیگران نخواهند داشت و فقط فرزندان آنها مسکن مهر را از آنها به ارث خواهند برد. باید برنامه‌ای داشته باشید که فقط برای یک نسل نباشد. دو سال قبل آقای آخوندی، وزیر فعلی راه و شهرسازی می‌گفتند باید در کشور دولت در این حد آماده خدمت‌گزاری باشد که به سؤال «چگونه می‌توانم مسکن بخرم؟» هر فردی پاسخ مناسب بدهد. به عبارتی سایتی در فضای مجازی وجود داشته باشد که حتی یک نوجوان ١٠ ساله هم بتواند به این سایت مراجعه کند و بگوید من می‌خواهم در آینده مسکن خریداری کنم، شما چه برنامه‌ای به من پیشنهاد می‌کنید و آن سیستم به او می‌گوید؛ شما فعلا حساب بانکی پس‌انداز جوانان باز کن، بعد از دیپلم اطلاعات بعدی را به تو می‌دهیم. نه اینکه فرد از حالا به‌عنوان کابوسی با این قضیه مواجه باشد که باز هم دولت مهرورز وارد میدان خواهد شد و پروژه‌ای به نام مسکن مهر مطرح خواهد کرد ومعلوم نیست من هم بتوانم در آن ثبت‌نام کنم یا نه. این نگاه مثل نذری نگاه‌کردن است. کسانی که در محل هستند می‌توانند از غذای نذری استفاده کنند و برای کسانی که از گرد راه رسیده‌اند و متقاضی خواهند شد فکری نکرده‌ایم. متأسفانه بسیاری از واگذاری‌های مسکن در سال‌های اول انقلاب از این دست بود. امتیازی برای کسانی که در آن زمان می‌توانستند متقاضی شوند فراهم شده، که دیگران باید ٧٠ سال تلاش کنند تا بتوانند جبرانش کنند. این نگاه به خاطر نبود نگرش بین‌نسلی است.
 
خروج حرفه‌ای‌ها از بازار مسکن
 
نکته نهم، خروج حرفه‌ای‌ها از بازار مسکن است. در طول‌ سال‌های گذشته همه بسازبفروش و سازنده شده‌اند. هرکسی در کنار فعالیت خودش، پروژه ساختمانی کوچک و بزرگ هم انجام داده است. این نوع فضای ساخت‌وساز باعث شده افراد غیرحرفه‌ای و آماتور وارد بازار شوند. طبعا اینها ساخت‌وسازشان غیرفنی بوده، نظارت خوبی انجام نشده و هزینه تولیدشان بالا بوده است. سودشان هم قاعدتا کم بوده اما به دلیل اینکه در دوره‌ای قرار داشته‌اند که قیمت مسکن به‌شدت بالا می‌رفته، با همین ریخت و پاش‌ها هم سود زیادی کرده‌اند. در کشور ما، یکی از بهترین فعالان حوزه فرش، که تاجر بزرگی شده و توانسته برندی را ایجاد کند، همین که منابع مالی و سرمایه‌ای به دست می‌آورد، بلافاصله پروژه ساخت‌وساز راه می‌اندازد. فرد دیگری که چهره ماندگار صنعت تولید کود و سم در کشور، کارآفرین موفق و توانمند است و کاملا سالم و بدون رانت کار می‌کند نیز در کنار فعالیت پرسود و پرارزش اجتماعی خودش کار ساخت‌وساز انجام می‌دهد. یا سرمایه‌گذار معروفی که چندی پیش از زندان آزاد شد و معروف به عابربانک حوزه فوتبال است، با اینکه فعالیتش کارخانه‌داری در حوزه‌ای دیگر بوده مدام صحبت از تجارت و خریدوفروش زمین و ساخت‌وساز می‌کند.
 
به‌عبارت دیگر شرایط اقتصادی ما به‌گونه‌ای بوده که هر کارآفرین در حوزه خودش همین که پولی به دست آورده، ‌دنبال این نبوده که ادغام افقی یا عمودی شکل دهد و فعالیتش را گسترش دهد؛ بلکه بلافاصله دنبال این بوده که فعالیتی در حوزه ساخت‌وساز داشته باشد. این هجوم گسترده در حوزه ساخت‌و‌ساز از یک طرف باعث ایجاد تورم شده و مهم‌تر اینکه ساخت‌و‌ساز غیرحرفه‌ای شده است. یعنی افرادی وارد این حوزه شده‌اند که این‌کاره نیستند. اینها به‌طور طبیعی آثار فنی، مالی و اقتصادی به بار می‌آورد.  محور دهم در پروژه مسکن مهر افزایش نقش سیستم بانکی در تأمین مالی خریداران مسکن است. سیستم بانکی قاعدتا فقط به این منظور تهیه نشده که پول سپرده‌های کوچک مردم را جمع‌آوری کند و در اختیار مشتریان کلان خودش قرار دهد. در کشورهای توسعه‌یافته شاخص «مانده تسهیلات بخش مسکن» نسبت به «کل تسهیلات بانکی» عدد بزرگی است. اگر خاطرتان باشد رکودی که در سال ٢٠٠٨ در آمریکا شروع شد از اینجا بود که بانک‌ها در بخش تسهیلات مسکن سرمایه‌گذاری عظیمی کرده بودند و یکباره مثل بازی دومینو به تمام مؤسسات مختلف مالی اعتباری منتقل شد و ورشکستگی و رکود را به اقتصاد آمریکا و در سطح جهان تحمیل کرد. معمولا در این کشورها در حد ٤٠ تا ٤٥ درصد در سال‌های قبل از این رکود، «مانده تسهیلات بانکی» در اختیار بخش مسکن است؛ یعنی به حدی متقاضیان مسکن وجود دارند که از بانک وام بگیرند و به جای اینکه اجاره مسکن بدهند به طور طبیعی اقساط مسکن را می‌پردازند؛ یعنی عمده مشتری بانک‌ها انگار کسانی هستند که می‌خواهند مسکن بخرند. درحالی‌که در جامعه ما در آن زمان این عدد پنج، شش درصد بیشتر نبود.
 
هر کسی هم نتوانست اقساط را پرداخت کند، بانک ملک را تصرف کرده و در اختیار متقاضی دیگری با همان تسهیلات قرار می‌دهد. در این رابطه برنامه مسکن مهر با عنایت به اینکه بانک‌ها را درگیر کرد، می‌تواند نکته مثبتی باشد، اما درواقع امر درگیر‌کردن سیستم بانکی با برنامه مسکن، حرکتی مصنوعی است؛ یعنی این‌طور نبوده که بانک‌ها مسیر استفاده تسهیلاتشان را عوض کنند، به‌جای اینکه به مشتریان میلیاردی و کلان‌سرمایه‌دارها وام دهند یا حتی به سهام‌دارهای خودشان وام دهند، این پول را به سمت پروژه‌های ساخت‌و‌ساز مسکن و امثالهم برگردانند؛ بلکه سیستم بانکی را ملزم کرده که از طریق چاپ اسکناس و دست‌کاری‌ها در نظام بانکی منابع فراوان پولی را به پروژه‌های مسکن مهر تزریق کند که نتیجه‌‌اش تورم گسترده‌ای بود که شکل گرفته است. این تئوری نکته مثبت دارد، اما شیوه عملکرد بسیار مخرب بوده است.
 
حباب قیمت زمین شهری باید حذف شود
 
بند یازدهم از مباحث این است که برنامه بلندمدت مسکن در یک دهه ٢٠ ساله باید در مسیر کاهش هزینه تولید ساختمان پیامی داشته باشد و برگ برنده‌‌ای رو کند. اینجا می‌توانیم در مورد صنعتی‌سازی بحث کنیم. ساخت‌وساز از صورت سنتی خارج شود و استفاده از مصالح جدید با فناوری‌های جدید برای ارزان‌کردن قیمت مسکن در دستور کار قرار گیرد، به‌گونه‌ای که متقاضیان کم‌بضاعت هم بتوانند مسکن ارزان‌قیمت را خریداری کنند. اینجا به عبارتی بحث این است که کاهش هزینه تولید مسکن باید از طریق صنعتی‌سازی اتفاق بیفتد. کار دیگری که در جامعه ما باید شکل بگیرد این است که حباب قیمت زمین شهری در کشور باید حذف شود. قیمت زمین شهری در جامعه ما در مقیاس عظیمی بالا رفته است.
 
برنامه دولت دوازدهم در بخش مسکن و زمین
 
دولت دوازدهم اگر بخواهد برنامه جامع و بلندمدت برای مسکن طراحی کند، یکی از اولین قدم‌هایش باید این باشد که به فکر کاهش قیمت زمین شهری و خارج‌کردن آن از بازار تجارت عظیمی که شکل گرفته و باعث افزایش قیمت شده، شود. امروز متوجه شدم وعده‌هایی در رابطه با افزایش تسهیلات مسکن داده می‌شود. در این رابطه باید این نکته را گفت که اگر در کشوری ببینیم یک‌سری سرمایه‌گذار کالایی مثل روغن نباتی را احتکار کرده و قیمت را بالا برده‌اند، با احتکار مبارزه می‌کنیم یا به خریداران بالقوه روغن نباتی که پول ندارند این کالا را بخرند، وام می‌دهیم که روغن نباتی گران‌قیمت بخرند. اگر به اینها برای خرید روغن نباتی وام بدهیم، برنده این وام چه کسی است؟ مصرف‌کننده روغن نباتی یا احتکارکننده؟ قاعدتا احتکارکننده سود می‌برد. افزایش وام مسکن نقشی از این نوع دارد. در درجه اول برنده این اتفاق کسانی هستند که قبلا در این حوزه سرمایه‌گذاری کرده‌اند یا اشخاص و نهادها و بنگاه‌ها هستند. بخش مهم دارایی شهری در اختیار این مجموعه است. اگر قیمت زمین شهری بالا باشد، قیمت دارایی‌های آنها حفظ می‌شود. درحالی‌که برای کاهش هزینه تولید برای مسکن باید صنعتی‌سازی و انبوه‌سازی اتفاق بیفتد و با نظارت و مدیریت بهتر، قیمت تمام‌شده مسکن کاهش پیدا کند. در این رابطه هرچند برنامه مسکن مهر این نگاه را داشته که هزینه تولید کاهش پیدا کند و برای این کار، به این نکته توجه کرده که گرانی قیمت زمین، عامل افزایش قیمت مسکن است، اما راهش این نبود که در بیابان‌ها به مردم زمین بدهیم که بسازند و بعد هم دیگر نتوانند به شهر برگردند.
 
باید در همان زمین‌های شهری و بافت‌های فرسوده این کار را انجام می‌دادند. از طرف دیگر کاهش هزینه تولید غیر از مسکن هم مورد توجه بود که متأسفانه نگاهی که انتخاب شده به کاهش قیمت مسکن و هزینه تولید مسکن به این ترتیب بوده که مثلا مصالح کمی در مجتمع‌ها استفاده شده و با کمترین امکانات و رفاه ممکن برای کارکنان ساخته شوند، حتی سازنده جای لوله بخاری را هم متعهد نشده باشد که قیمت کم شود. به‌عبارتی با یک نوع اقدام تخریبی، هزینه تولید مسکن را در مسکن مهر پایین آوردیم، نه به صورت اصولی. نکته دوازدهم، مهار تقاضای سفته‌بازانه و واسطه‌گری است. مثل هر کالای دیگری باید بازار مسکن را ساماندهی کنیم به‌گونه‌ای که تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان واقعی در آن باشند و کسی به نیت احتکارکردن وارد این بازار نشود. هرچند برنامه مسکن مهر در کل کشور چنین کاری نکرده، اما در حوزه واگذاری‌ها، ماهیت این برنامه نبود واسطه‌بازی بوده است. نکته سیزدهم، تقویت بخش خصوصی سازنده و کاهش نقش دولت است. به‌عبارتی، زمانی در کشور ما بوده که مشکل مسکن داشتیم و قرار بود مسکن ساخته شود.
 
برنامه جامعی که تهیه می‌شود قاعدتا باید در این مسیر برود که ممکن است دولت در ابتدا نقش بیشتری داشته باشد، اما باید به‌تدریج نقش دولت کاهش پیدا کند. به‌گونه‌ای‌که دولت با سربلندی اعلام کند در زمان شروع برنامه، سهم دولت در بخش مسکن فلان ‌قدر درصد بوده و الان سهمش کاهش پیدا کرده و بخش خصوصی این کار را انجام می‌دهد. بنا نیست بخش مسکن برای همیشه وبال گردن دولت باشد و دولت‌ها مدام با سهمی رو به فزونی در رابطه با تعهدات خودشان این کار را انجام دهند. در این رابطه می‌بینیم دولت از ابتدا به‌طور جدی در قضیه مسکن مهر وارد شده؛ به عبارتی نقش دولت در تأمین مسکن را افزایش داده و این افزایش هم پررنگ‌تر شده. به عبارتی دولت یک‌سری برنامه‌ها و تعهدات گسترده را برای دولت‌های بعدی ایجاد کرده و باعث شده دولت‌های بعدی مجبور به ادامه آن پروژه باشند. مسکن مهر دراین‌زمینه نمره منفی دارد چون در مسیر برعکس حرکت کرد. عنوان آخرین مورد، «ساماندهی اقدامات انسانی» است. یک توان عظیم و انگیزه قوی در جامعه وجود دارد برای حضور در فعالیت‌های اجتماعی و انسان‌دوستانه که باید ساماندهی شود.
 
اگر ساماندهی نکنیم این فعالیت به سمت برگزاری مراسم مذهبی می‌رود. افراد خیری می‌بینیم که مثلا می‌خواهند کار خیر انجام دهند در اعیاد مذهبی، هزینه گزافی را به عنوان ریخت‌وپاش صرف می‌کنند. نباید در جامعه‌ای که امکانات عظیمی به صورت فعالیت‌های خیرخواهانه و انسان‌دوستانه می‌تواند تقویت شود، در چنین مسیری وارد شود. سال‌هاست در جامعه «خیران مدرسه‌ساز» فعالیت می‌کنند. تشکیلاتی به نام «خیران مسکن‌ساز» هم در این سال‌ها شکل گرفته؛ اما حضور محسوسی در جامعه ندارد. اگر دولتی بخواهد برنامه بلندمدت برای مسکن به‌ویژه در کشوری مثل ایران با همه کاستی‌های موجود، داشته باشد، باید در این رابطه حرفی برای گفتن داشته باشد و افراد خیر را تشویق کند. نیکوکاری را تشویق کند که خیلی از هزینه‌هایی که به اشکال نامناسب به عنوان خیرات صرف می‌شود، به سمت ساخت مسکن برای افراد نیازمند صرف شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۳۱
کاظم علیمردانی